روش های درس خواندن پسرها و دخترها

دخترها: بعضی ازاونا واقعا میخونند حالاچی می خونند خدا میدونه ولی واسه اینکه تابستون راحت باشن و به بهانه کلاس سنتور ؛ نقاشی و با دوست پسر عزیزش برن عشق و صفا - به دلیل مسائل اخلاقی ادامشو نمی نویسم. وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند .
عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدأ بخونن ؛ بعضی هاشونم که مثلأ درس می خونن کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگه است ... ( پیش همون پسره که با هم رفتن ددر ) یه عده ای هم هستند که به بهونه ایی که مشکل دارند زنگ میزنن خونه دوستشونو و دوشتشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندکی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند .
یه سری هم به دلیل اینکه دوست پسر ندارند و انگیزه ای برای دودر کردن کلاسها ندارند مجبورأ خر بزنن تا برن دانشگاه ( آخه شنیدن تو دانشگاه دوست پسر فراونه ) نکته ( دلیل اینکه پسرا نمیرن دانشگاه همین دختراست البته از نوع سیریشش ) .








و اما پسرا : یا درس نمی خونن یا وقتی می خوان بخونن باید حسش بیاد .
وقتی حسش میاد که شب امتحانه ...
و یکم که درس خوندن یه موردی پیش میاد و بهش خیره میشن و به یه چیزی فکر می کنن؛ بعد انگار که درس خوندن بلند میشن میرن استراحت می کنند .
بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرن میشنن فکر می کنن .
وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنن یکم براندازش می کنن وزنش می کنن استخاره می کنن ؛ برای خودشون تقسیمش می کنن میگن تا ساعت فلان اینقدر می خونم بعد میرن استراحت می کنن .
حین استراحت حسشون تموم می شه حال ندارن برن بخونن ولی چون می دونن فردا امتحان دارند پا میشن میرن سر کتابشون .
همین جور که می خونن هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنن ( لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنن فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد ) بعد از نیم ساعت میرن استراحت بعد از سه ربع استراحت می بینن که خیلی دیر شده ؛ دوباره میرن درس می خونن.
اینبار می خونن یه چیزهایی هم یاد می گیرن ولی چیزهایی که یاد نمیگیرن را میزارن فردا از دوستا بپرسن .
یکم به معلمشون فحش می دن میگن اینارو درس نداده خلاصه آخرش نمیرسن کتابو تموم کنن .
فردا میرن می بینن که دوستاشون یه چیزهایی می گن که تاحالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خورد میشه اونایی که خونده بودن هم یادشون میره .

به همین سادگی